|
چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, :: 16:48 :: نويسنده : mohade3
در آتش نگاه تو تبخير مي شوم بارانيم ز شوق تو، تكثير مي شوم حرفي، گلايه اي، غزلي، لب فرو مبند در دامن كلام تو تعبير مي شوم گفتي اجاق حوصله ام سرد مي شود وقتي من به پاي تو زنجير مي شوم آخر تمام بودن من با تو بودن است بي تو از وجود خودم سير مي شوم از ابرهاي خسته، باران اميد نيست در بارش نگاه تو تطهير مي شوم شايد هنوز قافله اي در پي من است تا در كجاي عشق زمين گير مي شوم گفتم غزل به شام تو گويم عجيب نيست گر با خطوط شعر خودم پير مي شوم نظرات شما عزیزان:
|